0
09029029569

سخنرانی خانم دکتر معصومه اسمعیلی در بیت رهبری

بسم الرحمن الرحیم و به نستعین

در مهندسی فرهنگی مؤلفه فوق‌العاده بنیادینی که به دلیل نفوذ ساده و روزانه خود مغفول باقی‌مانده است سازه‌های اجتماعی است. سازه‌های اجتماعی مفاهیمی هستند که به صورت یک شبکه ذهنی نسبتاً پایدار نحوه رابطه ما رو با خودمان و دیگران هستی و خداوند تعیین و جهت و شکل می‌دهد. سازه‌های اجتماعی در گذشته در طول سالیان بسیار طولانی و به سختی تغیر می‌کردند اما امروز با ایجاد تمایل به نوخواهی، بمباران‌های اطلاعاتی، طراحی‌های جهانی‌سازی و عوامل قابل احساء دیگر به سرعت در حال تحول است.

رسانه‌ها، انسان ها و جریانات کلیدی نیز از طریق زبان عاملان بدون نشان این تحولات هستند که با تغییر آگاهانه یا ناآگاهانه ساختارهای زبانی مسیر تغییرات عمیق فرهنگی، سیاسی و تاریخی را جهت می‌دهند. کشف اثر سازه‌های اجتماعی مثل همه‌ی یافته‌های علمی دیگر بسته به نیت کاربران می‌تواند مثبت یا منفی باشد اما از آنجا که قدرت‌های جهانی همواره در کمین بهره‌وری از این یافته‌ها بوده‌اند و هستند در این زمینه هم با دست‌کاری سازه‌های اجتماعی در پی استفاده از آن در جهت حاکمیت سلطه طلبانه خود هستند، در این صورت انتظار می‌رود روشنفکران متعهد و بیداران دلسوز اجتماع که وظیفه نگهبانی از هویت و مصالح دینی و ملی را بر عهده دارند متوجه این مسئله باشند که آنچه مردان بزرگ را بر زمین می‌زند سنگ بزرگ پیش روی آنها نیست بلکه بند کفش باز شده ایشان است که از بستن آن غافل مانده‌اند، بنده کفش باز شده ما در اینجا تغییرات ساده و آرامی است که از شدت عیان بودن دیده نمی‌شود.

شاید یک مثال ساده مطلب را روشنتر سازد؛ فرض بفرمایید میلیونها تماشاچی در صحنه فوق‌العاده مؤثری از یک فیلم در یک فضای کاملاً عاطفی و مؤثر شاهد آن باشند که یک زن یا یک مرد یک نوجوان در مقابل خانواده‌اش بایستد و بگوید:

پس من چه؟!

سهم من چه می‌شود؟

من کجای این زندگی هستم و این صحنه در فیلم‌ها و برنامه‌های دیگر به صورت یک الگوی کاری تکرار شود. در اینجا فضای هیجانی و عاطفی ذهن بیننده یعنی جامعه چگونه هدایت خواهد شد؟

اثرات عملی در خانواده و جامعه کدام است؟

حال به شیوه‌ای دیگر عمل کنیم و به جای فضای سهم خواهانِ که اصولاً با روح مشارکت و هم سقفی متضاد است صحنه را با این سؤال بیاراییم که فرد از خود بپرسد

وظیفه من چیست؟

بهترین کاری که می‌توانم در اینجا انجام بدهم کدام است؟

تکرار این سازه چه فضایی را ایجاد می‌کند و چه حس‌هایی را بر می‌انگیزد؟

راهبران جامعه به دنبال ایجاد کدام فضا هستند؟

جامعه‌ای که آحاد آن در هر شرایطی از خود بپرسد وظیفه من چیست و در صورت عمل به وظیفه سهم داده نشده‌ای در آن باقی نماند یا جامعه‌ای که همه به دنبال مطالبات شخصی و گروهی هستند ایجاد کدام وضعیت مناسب جامعه تحریم شده‌ای که طلاق و عدم و پایبندی به اصول اخلاقی در آن رو به افزایش است؟

آن‌ها که برای خواص مسئله طرح می‌کنند و آن‌ها که برای عامه مردم طرح موضوع می‌کنند چقدر به اثرات مسائل طرح شده خود توجه دارند و با برنامه پیش می‌روند اصولاً مسائله‌شان را از کجا آورده‌اند چقدر بین هدف و مسیر خود هماهنگی ایجاد می‌کنند؟

ما به دنبال ایجاد فرهنگ میزان و عدالت هستیم و اما دائماً تبلیغ نسبت‌اندیشی و من مداری می‌کنیم معتقد به فرهنگ سیروا فی الارض و عاقبت‌اندیشی هستیم اما فرهنگی اینجا و اکنون یعنی فرهنگی بدون مبدأ و معاد را رواج می‌دهیم آیا نباید از خود بپرسیم که به کجا می‌رویم از خود بپرسیم تغییرات ذائقه که در جامعه پیش آمده را چه کسانی دارند رهبری می‌کنند؟

علاقه جوانان به تشکیل خانواده، فرزند آوری، احترام به نوامیس، غیرت و جوانمردی، سادگی و پاکی، تعهد اخلاقی، خلوص در دین‌داری و ده‌ها سازه اجتماعی دیگر که ما را از دیگر جوامع متمایز می‌سازد چرا دست‌خوش تغیر شده است؟

آیا وقت آن نرسیده یک حرکت آینده‌پژوهانه داشته باشیم؟

به جای آنکه پس از سالهای از دست رفته مشغول پژوهش‌های پس‌رویدادی شویم که نوشداروست پس از مرگ سهراب؟

آیا نباید از خود بپرسیم نقشه ساختاری محتوایی راهبری چگونه اندیشیدن ما دست کیست؟

آیا اصولاً نقشه‌ای وجود دارد؟ اگر فکر می‌کنیم خوب معلوم است هر کس خودش می‌اندیشیده عمل می‌کند اصولاً کسی نباید تعیین کند که دیگران چگونه و به چه چیزی بیاندیشند یا عمل کنند، خود را فریب نداده‌ایم؟ اگر صادقانه نگاه کنیم تصدیق می‌کنیم که امروزه ماهوارهها و مقلدانه کم‌اندیش آن‌ها در داخل از طریق ماهواره‌ها از صبح تا شب به ما می‌گویند چه بخوریم چه بپوشیم چه فکر کنیم چگونه فکر کنیم! آن‌ها حتی ذائقه‌ی ارتباطات خصوصی جامعه را نیز دستخوش تغییر کرده‌اند. میل در اینجا درست می‌گوید که وقتی ملاک و میزان را از جامعه‌ای بگیریم قدرت‌های با برنامه و در کمین به آن‌ها می‌گویند چطور و به چه چیز و چگونه عمل کنند.

البته به ظرافتی که هرگز صحنه‌گردان دیده نشود و هر کس احساس کند که این خود اوست که دارد تغییر می‌کند و انتخاب می‌کند در حقیقت اگر نگهبانان هویت جامعه خوش‌خیالی کنند اذهان جامعه همه مستأجر ذهن‌های سلطه‌گر اقتصادی و سیاسی جهان شده و مالکیت ذهن فردی و جمعی به بیگانه سپرده می‌شود لذا لازم است اندیشمندان میزان‌اندیش با تشکیل اتاق‌های فکر ضمن تدوین سیاست‌های کلان فرهنگی با نگاهی هدفمند و نظام‌مند سلسله‌ای از طرح‌های تحقیقاتی کتاب‌ها، مقالات و پایان‌نامه‌هایی را در این زمینه جهت دهند تا با رصد مفاهیم بنیادی فراگیر نافذ و تعیین کننده زبان جاری در جامعه، فرض‌های منتج از آنکه به سبک و منش جامعه جهت می‌دهند را ارزیابی کنند، رگه‌های اثرگذاری و نکات اثر مفاهیم هسته‌ای را مورد بحث قرار دهند، اصحاب رسانه معلمان و اساتید را در جریان این نتایج قرار دهند، مفاهیم بنیادی فرهنگ میزان را پیشنهاد کنند، معلمان و والدین را برای آموزش فرزندانی با تفکر نگهبان، نقاد و میزان محور آماده سازند تا واقعاً هر کس خودش فکر کند و همه صاحب و مسئول اذهان و اعمال خود باشند

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *