خیانت زناشویی تأثیر ویرانگری بر ازدواج و افراد دارد؛ و یک مشکل چندوجهی است که باعث مراجعه همسران به زوجدرمانی میشود. همچنین درک، ارزیابی و درمان آن در دهه گذشته تغییرات چشمگیری داشته است. لذا، پژوهش حاضر باهدف شناسایی نقش عوامل میانجی بر راهبردهای همسران در جهت حفظ و ادامه زندگی پس از افشای خیانت انجام شد.
روش تحقیق کیفی، از نوع نظریه مبنایی بود. جامعه پژوهش شامل زوجهای ساکن شهر تهران بود؛ که در زندگی زناشویی آنها خیانت اتفاق افتاده و از زمان افشای آن حداقل ۱ سال و حداکثر ۶ سال گذشته باشد؛ و در حال حاضر باهم زندگی میکنند. نمونه متشکل از ۲۱ همسر زخم خورده و پیمانشکن بود که به شیوه هدفمند و نظری انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و به منظور تحلیل دادهها از کدگذاری نظری و فرایند مقایسهای مداوم با استفاده از مقولهبندی استفاده شد.
عدم کنجکاوی درباره جزئیات رابطه فرا زناشویی، خروج فرد سوم از زندگی همسر پیمانشکن، بهرهگیری از کمک تخصصی، حمایت اجتماعی مناسب، غلبه بر نقش جنسیتی و گذشت زمان به عنوان عوامل میانجی بر راهبردهای همسران در جهت حفظ و ادامه زندگی شناسایی شد.
نتایج نشان داد، برآیند این یافتهها جهت تسهیل فرایند درمان روابط فرا زناشویی؛ ترمیم رابطه همسران و بازگشت آنها به زندگی زناشویی پس از افشای خیانت کاربرد دارد